پارمیس جونپارمیس جون، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره
یکی شدنه مامانو بابایکی شدنه مامانو بابا، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره

پارمیس بهشت کوچک ما

پنج ماهگیه عسل خانم

ماهگیت مبارکـــــــــــــــــــــــــــ  عشقول مامان امروز وارد 6 ماه شدی .. دیروز بردمت پیش دکتر مهربونت بهش گفتم میتونم بهش غذا بدم اونم گفت نــــــــــــــــه عجله نکن بذار این یک ماه هم تموم بشه گفتم آخه وقتی ما غذا میخوریم خیلی نگاه میکنه آب دهنش رو قورت میده احساس میکنم دلش میخواد گفت نه نباید عجله کنی منم خیلی دارم جلوی خودمو میگیرم که بهت غذا ندم.. امروز غلت زدی پشت سر هم ول کنم نبودی من و بابا هم کلی ذوق کردیم یک ماه پیش یکبار این کار رو انجام دادی ولی انگار یادت رفته بود دیگه برات بگم که شصت پات رو میکنی دهنت خیلی خنده دار میشی آواز خوندنتم بیشتر شده وقتی من کنارت خوابم اینقدر بلند بلند آواز میخونی که مامانو...
17 مرداد 1392

9 ماهگــــــــی عسلم

                                                                  سلام سلام ناز گله مامان 9 ماهگیت مبارک خانمی میدونم دیر شده ولی خب چه کار کنم برام وقت نمیزاری همین الان خوابیدی حالمم خوب نیست مدام سر درد دارم ولی گفتم بیام وبلاگتو به روز کنم عشـــــــــــــــــــــقم خیلی شیطون شدی خیلیییییییییی یه دقیقه تنها...
17 مرداد 1392

ســـــــــفر شمال

سلام به دخمل گـــــــلم مامان جون هفته پیش رفتیم شمال به شما که خـــــــیل خوش گذشت دریا رو که دیدی نمیدونستی از خوشحالی چه کار کنی  دست میزدی ..میرقصیدی ..جیغ میزدی قلبونت بشم الهی توی جاده چالوس مامانی سرشو از پنجره میکرد بیرون و جیغ میکشید شما هم نگاه میکردیو کار مامانو تکرار میکردی ..همش سرت از پنجره بیرون بود مگه دیگه مینشستی عکسای خوشگلت رو میذارم ادامه مطلـــب                 ...
6 مرداد 1392
1